5. شکستن یک دل مگه چقدر قدرت می خواد که فکر کردی اون که قویتره تو هستی
7. هی فلانی زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که زندگی را جز برای او وجز با او نمی خواهی
9. می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتر از من میروی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
10. وقتی دل تنها کالائیست که خدا شکسته آن را میخرد ، پس چرا من
به دست کسی که دلم را شکسته بوسه نزنم . . . ؟
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست . . .
قسم به اون خدامون خیلی گناه کردی
15. تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد ...
16. مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی ، من فراموشت نمی كنم عزیز، به سادگی
17. از دشمنان برند شکایت به دوستان*** چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
18. " من نه عاشق بودم ، نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حسه غریب ، که به صد عشق و هوس می ارزد .....!!!! "
19. گل من باغچه نو مبارك.
20. از تو متنفرم حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان هم دوستم داشته باشی
برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون باید بمانی و خوشبختی من و بد بختی خود را ببینی .
منتظر ان روز هستم . مانند روزی که رفتی و گفتی دیگر باز نمی گردی.
21. آرزویم این است:
نرود اشک در چشم تو هرگز
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به هر اندازه دلت می خواهد
22. زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
23. کاش روزی رسد تا مرگت را در زیباترین لحظه عمرت نظاره گر باشم.کاش لحظه مرگ صدایت در گلویت خفه شود.کاش............
24. تا که بودین ، نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست نه در آن لحظه که افتاد و شکست
25. آنقدر رسم وفا مرده كه ترسم مجنون گر زنده شود یادی ز لیلی نكند
27. گفتی شتاب رفتن من از برای توست
آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
28. یادمان باشد:
اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
که در این بحر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم
29. یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن
در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن
هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود
لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن
30. تو بارون كه رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شكسته رفیق گلو ش