loading...
بدون شرح
سید محمد موسوی بازدید : 12 چهارشنبه 09 اسفند 1391 نظرات (0)
صدای باران ، وسکوتی دلگیر و نوایی که تو را می خواند : آه ای همدم من زود بیا یاد آن روز بخیر ،یاد آن روز ِسپید یاد آن روز که دیدار تو شد قسمت من یاد آن روز که نقاش ِزمان طرح چشمان تو را ساخت اندازه ی دیوار دلم یاد آن روز بخیر ..
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مراقب باشید چیزهایی که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید ××××××××××××××××××××××× ××××××××××××××××××××××× تو كجایی سهراب؟
آب را گل كردند
و چه با دل كردند
زخمها بر دل عاشق كردند
خون به چشمان شقایق كردند
 در همین نزدیكی
عشق را دار زدند
همه جا سایه دیوار زدند
 گفته بودي قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دورخواهم شد ازاین شهرغریب!
قایقت جا دارد؟
كه نجاتم دهى ازاين گرداب؟
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 52
  • بازدید ماه : 52
  • بازدید سال : 290
  • بازدید کلی : 8,248