loading...
بدون شرح

مونا بازدید : 29 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

1. هرگز گمان مبر ز خیال تو غافلم ، گر مانده ام خموش ، خدا داند و دلم . . .


2.خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیم ، هرچه هستی گذرا نیست 

هوایت ، بویت ... فقط آهسته بگو  . . . با دلم می مانی . . .


3. دوستان عاشق شدن کار دل است 
 دل چو دادی ، پس گرفتن مشکل است

تا توانی با رفیقان همرنگ باش
 یا مزن لاف رفیقی یا حقیقت مرد باش . . .




مونا بازدید : 35 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

ميدوني چرا خدا به همه دو تا دست , دو تا پا , دو تا چشم داده , اما فقط يكي دونه قلب داده؟ براي اين كه بگردي , اون يكيش رو پيدا كني

انواع قهوه : 1- شيرين مثل چشمات2 - رقيق مثل قلبت3- تلخ مثل دوريت

هيچگاه نگذار در كوهپايه هاي عشق كسي دستت را بگيرد كه احساس ميكني در ارتفاعات آنرا رها خواهد كرد

ميدوني دريا چرا دريا شد؟ به خاطر موجاش اگه موج نداشت هيچ و قت دريا نمي شد،من يه دريام و تو موجهاي مني

به چشمي اعتماد كن كه به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار كه جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير كه باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است

اگه يه روز رفتي و برنگشتي بهت قول نميدم منتظرت ميمونم اما ازت يه خواهش دارم وقتي اومدي يه شاخه گل رو قبرم بزاري

يك بار براي ديدن دريا قدم به ساحل گذاشتي... اما امواج دريا هزاران بار براي بوسيدن قدمگاهت تا روي ساحل پيش آمدند. دلم برات تنگ ميشه اما هزاران بار بر قدمگاهت بوسه ميزنم.


مونا بازدید : 27 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

تا فاطمه است و جگر سوخته ی او



با داغ دل لاله کسی کار ندارد



از نالهی پنهان علی در دل شبها



پیداست که دل داردو دلدار ندارد

مونا بازدید : 26 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

ساقیا! باز خماریم به جامی بنواز / خاطر خسته ما را به سلامی بنواز

گر میسر نشود بگذری از کوچه ما / گاه گاهی دل ما را به پیامی بنواز

مونا بازدید : 23 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

بخار شیشه ایم ، نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !





حافظه‌ام ..... همه چیز و همه کــــس را فراموش می‌کند!!... 
خسته شدم بس که سابیدمش..... و تو هر بار .. نمایان‌تر شدی!




غریبه بود اشنا شد … عادت شد …عشق شد …هستی شد …
روزگار شد …خسته شد… بی وفا شد …دور شد…بی گانه شد …
فراموش نشد…





مونا بازدید : 34 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

اگه دلت گرفته برو پايين.
.
.
.
اگه فکر ميکني هيچکس دوست نداره ، برو پايين.
.
.
.
.
اگه خيلي تنها موندي برو پايين.
.
.
.
يعني اينقدر بدبختي ؟!!! خاک تو سرت

مونا بازدید : 26 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

و تو در هیاهو چه شادمانه خاموش کردی آخرین شمع را و من در سکوت چه عاشقانه گفتم تولدت مبارک ...



یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن



مروز سالروز تولد توست و من برایت هدیه ای نخریده ام آنچه خریدنی است بی شک ٬ لایق تو نیست. نمی دانم با کدام جمله “دوستت دارم” را برایت انشا کنم اما کاملتر از این چیزی ندارم تولدت مبارک .

مونا بازدید : 24 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

بدنبال ناکامي طرح چاپ عکس قلب و روده و قلوه


بر روي پاکت سيگار در ايجاد بي ميلي نسبت به


مصرف سيگار


شرکت دخانيات طرح نوشتن “فحش…خواهر – مادر”


را در آينده نزديک عملي خواهد کرد

مونا بازدید : 24 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)
گفتم : خدایا چقدر دوری
گفت : تو با من؟
گفتم : خدایا تنهاترینم
گفت : با وجود من؟
گفتم : خدایا کمک خواستم
گفت : از غیر من؟!
گفتم : خدایا دوستت دارم
گفت : بیش از من؟
مونا بازدید : 32 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند 



از خداوند چیزی برایت میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نگنجد! 


++++++++++



مونا بازدید : 30 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)


نبودن هیچکس سخت نیست ، فراموش کردن یک بودن سخت است.


.................................................


تو آسمون عاشقی ستاره پیدا نکنی ، مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی.


.................................................


قسم بر جامه عشقی که از مهرت بتن دارم ، فراموشت نخواهم کرد تا جان در بدن دارم.


.................................................








مونا بازدید : 35 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

خداوندا مرا یارى ده تا قبل از اینکه در مورد راه رفتن کسى قضاوت کنم،قدرى باکفشهاى او راه بروم.


+++++++++++++++



به خدا گفتم "خسته ام" گفت : 

درباره ما
مراقب باشید چیزهایی که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید ××××××××××××××××××××××× ××××××××××××××××××××××× تو كجایی سهراب؟
آب را گل كردند
و چه با دل كردند
زخمها بر دل عاشق كردند
خون به چشمان شقایق كردند
 در همین نزدیكی
عشق را دار زدند
همه جا سایه دیوار زدند
 گفته بودي قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دورخواهم شد ازاین شهرغریب!
قایقت جا دارد؟
كه نجاتم دهى ازاين گرداب؟
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 76
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 86
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 324
  • بازدید کلی : 8,282