loading...
بدون شرح
مونا بازدید : 24 شنبه 19 فروردین 1391 نظرات (0)

ودر آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد

 

زير پاهامان ريخت ،


تا بگويد که هنوز، پر امنيت احساس خداست !

 

ماه من غصه چرا !؟!

 

تو مرا داري و من

 

هر شب و روز ،


آرزويم ، همه خوشبختي توست !

 

ماه من ! دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن

 

کارآن هايي نيست ، که خدا را دارند …

 

ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزي، مثل باران باريد

 

يا دل شيشه اي ات ، از لب پنجره عشق ، زمين خورد و

 شکست،

 

با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن

 

وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !

 

او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد

 

نشانم مي داد …

 

او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام

 ،
غرق شادي باشد ….

 

ماه من !

 

غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

 

معني خوشبختي ،

 

بودن اندوه است …!

 

اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور

 

چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند

 

همه را با هم و با عشق بچين …


ولي از ياد مبر،


پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا

 

و در آن باز کسي مي خواند ،

 

که خدا هست ، خدا هست


و چرا غصه ؟ چرا !؟!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مراقب باشید چیزهایی که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید ××××××××××××××××××××××× ××××××××××××××××××××××× تو كجایی سهراب؟
آب را گل كردند
و چه با دل كردند
زخمها بر دل عاشق كردند
خون به چشمان شقایق كردند
 در همین نزدیكی
عشق را دار زدند
همه جا سایه دیوار زدند
 گفته بودي قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دورخواهم شد ازاین شهرغریب!
قایقت جا دارد؟
كه نجاتم دهى ازاين گرداب؟
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 70
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 116
  • بازدید سال : 354
  • بازدید کلی : 8,312